فلسفه نماز از دیدگاه ائمه معصومین علیه السلام
فلسفه نماز از ديدگاه ائمه معصومين عليه السلام
ائمه هدى عليه السلام براى هر يك از احكام ، فلسفه اى مطابق فهم و ادراك مردم معاصر خود بيان نموده اند كه ما در اينجا به اختصار به ذكر نمونه هايى از آن مى پردازيم :
پيامبر گرامى اسلام صل الله عليه و آله فرمود: بدان جهت نماز واجب گرديده و به حج و طواف امر شده است كه ذكر الله تحقق يابد.
امام متقيان امير مومنان على عليه السلام در نهج البلاغه مى فرمايد:
خداوند نماز را براى پاك ساختن از تكبر قرار داد… با نماز به خدا نزديك شويد، نماز گناهان را مانند ريختن برگ درختان مى ريزد و انسان را رها و آزاد مى سازد همانند رها كردن بند از گردن چهارپايان .
همسر آن راد مرد تاريخ ، فاطمه زهرا س در خطبه معروف خود مى فرمايد:
خداى تعالى نماز را واجب فرمود، تا انسان از كبر و منيت و خود بينى پاكيزه شود.
هشام بن حكم ، از امام صادق عليه السلام پرسيد:
فلسفه نماز چيست كه مردم را از كسب و كار باز داشته و موجبات زحمات و رنج و تعب ابدان آنها مى گردد؟
حضرت فرمود:
نماز فلسفه هاى بسيارى دارد، از جمله آنها اين است كه اگر مردم يله و رها بودند و به ياد رسول و خدا نبودند و فقط قرآن در ميان آنها بود هر آينه اين امت مثل امم گذشته بودند، زيرا امم گذشته دين را گرفتند و كتاب و انبياء را رها كردند و آنها را كشتند، پس دين آنها مندرس و كهنه شده و رفتند آنجا كه بايد بروند. خداى تبارك و تعالى اراده كرده كه اين امت ، دين حضرت محمد صل الله عليه و آله را فراموش نكنند، لذا خداى تعالى نماز را بر اين امت واجب كرده تا اينكه هر روز پنج مرتبه ياد رسول خدا كنند و نام مبارك آن حضرت را بر زبان برانند و از نماز مستعد و آماده شده و يادى از خدا كنند كه از پروردگار غافل نشده و او را فراموش نكرده و اسم خدا متروك نشود.
هشام بن حكم مى گويد:
از امام كاظم عليه السلام سوال نمودم چرا در آغاز نماز تكبير مستحب است و چرا در ذكر ركوع مى گوييم :
سبحان ربى العظيم و بحمده
و نيز در سجده مى گوييم : سبحان ربى الاعلى و بحمده
فرمود:
خداوند آسمانهاى هفتگانه را آفريد و زمين را هفت طبقه كرده و پرده هايى را هفت عدد قرار داد، وقتى كه رسول خدا صل الله عليه و آله در شب معراج به آخرين نقطه اصلى رسيد، يكى از پرده ها به رويش گشوده شد، حضرت تكبير گفت :.. پرده دوم برداشته شد، حضرت تكبير گفت … پرده سوم و چهارم و پنجم و ششم و هفتم به همين ترتيب پس از گشودن هر پرده اى تكبير گفت ، وقتى پس از گشودن پرده هفتم ، عظمت خدا را ديد لرزه بر اندامش افتاد و خم گرديد و دستها بر زانوى مبارك گذارد و فرمود: سبحان ربى العظيم و بحمده .؛ پاك و منزه است پروردگار بزرگوار من و حمد و سپاس مى كنم او را وقتى كه از حال ركوع برخاست و ايستاد، عظمتى ديگر بالاتر از عظمت اول از خدا ديد، بر سجده افتاده و گفتن سبحان ربى الاعلى و بحمده پاك و منزه است پروردگار اعلا و با عظمت و من او را حمد و سپاس مى گويم . تا هفت بار اين جمله را گفت ، لرزه از اندامش رفع شد.
امام رضا عليه السلام فرمود:
همانا علت واجب شدن نماز اقرار به ربوبيت خداوند عزوجل است و نفى نظير شرك براى خداوند و ايستادن انسان در برابر او با حال تضرع و مسكنت و فروتنى و خضوع و اعتراف به گناهان و نيز درخواست عفو از تقصيرات و بر طرف ساختن آثار گناهان است كه شخص درگذشته مرتكب شده و صورت نهادن بر زمين است و هر روز به خاطر بزرگداشت خداوند جل جلاله ، و ديگر آنكه نماز سبب مى شود بنده پيوسته به ياد خدا باشد و او را فراموش نكند، طاغى و ياغى نباشد، و با خشوع و تذلل و رغبت خواستار فزونى بهره خود در دين و دنيا باشد و علاوه بر اينها انسان با نماز، بر خود واجب مى سازد كه پيوسته و شبانه روز در مقام بندگى و به ياد خداوند متعال باشد، و همين نماز گزاردن شخص در پيشگاه پروردگار عزوجل خود، باز دارند، او از گناهان است و او را از فسادهاى گوناگون مانع مى شود… و فلسفه سجده بر خاك آن است كه غرور و طغيان و خودخواهى را از خود دور كنيم و به ياد خداى يكتا باشيم و از گناهان و نارواييها بدور باشيم .
حضرت در جايى ديگر درباره فلسفه نماز آيات فرمود:
براى گرفتن خورشيد و ماه نماز خواندن واجب است ، چون پيدايش اين حادثه از آيات پروردگار مى باشد و معلوم نيست كه به عنوان رحمت ظاهر شده يا براى عذاب مردم ، پس رسول اكرم صل الله عليه و آله دوست دارد كه افراد امتش در وقت گرفتن خورشيد و ماه به سوى آفريدگار رحم كننده خود پناهنده شوند و به او استغاثه نمايند تا خداوند شر اين حادثه را از آنها دور كند و از آثار نامطلوب آن حفظشان نمايد.